سفری در جستجوی دین
زید بن عمرو (کسی بود که ترک بت پرستی کرد) به قصد جستجوی دین صحیح بسوی شام حرکت کرد و با یکی از علمای یهود ملاقات کرده از دین او سؤ ال کرده گفت : می خواهم به دین شما ایمان بیاورم و از آن پیروی کنم پس مرا از آن دین خبر بده .عالم گفت : به دین ما نمی توانی وارد شوی مگر اینکه بهره خود را از غضب خداوند دریابی .
زید گفت : من از غضب خداوند فرار می کنم و تا بتوانم آن را نمی پذیرم .آیا دین دیگری سراغ داری که چنین نباشد.آن عالم گفت : آن فقط دین حنیف است ، زید گفت : دین حنیف کدام است ؟ جواب داد دین ابراهیم خلیل است ، زید از او جدا شده رفت نزد عالمی از علماء نصارا همان سؤالی که از عالم یهود کرده بود تکرار کرد عالم نصارا گفت : تو نمی توانی به دین ما وارد شوی مگر اینکه سهم خود را از لعنت خدا بپذیری .
زید گفت : من نه لعنت خدا و نه غضب خدا را نمی پذیرم مرا به دین دیگری که این ها را نداشته باشد راهنمائی کن .
تلقینپذیری
تلقین یعنی رایی را بیان کردن و آرای مخالف را بیان نکردن و مخاطب را در معرض همین رای قرار دادن. هر وقت شما در برابر هر عقیدهای نظر مخالفان آن را هم خواستید نشان میدهد که تلقینپذیر نیستید. تلقینپذیری یعنی قبول تکآوایی.
در جامعه ای که افراد از خود اراده ای ندارند وهیچ گونه تلاشی در بیان افکار و احساسات نمی کنند و هر چه را که دیگران بگویند برای انها مهم باشد ، دیگر در پی راه حلی برای حل مشکل خود یا جامعه بر نمی آیند وجامعه انها جامعه ای ضعیف و زبون خواهد بود
این افراد به احتمال زیاد در جامعه ای بزرگ می شوند که استبداد در ان حاکم است وافراد توانایی ابراز وجود در کودکی نداشته اند ونتوانسته اند بیاموزند حتی در بزگسالی هم افرادی هستند که جرات ابراز وجود را ندارند.
دیدگاه مبتذل نسبت به کار
اگر در جامعه ای کار برای افراد مهم نباشدوهیچ اهمیتی به کار ندهند وکار را برای درآمد آن بخواهند وافراد این جامعه بتوانند درآمد خود را از طریق بیکاری کسب کنند دیگر به استقبال کار نخواهند رفت ، برای خود از کار یک هیولا خواهند ساخت که جزء درد سر برای انها چیزی دیگر نخواهد داشت. در این جامعه کار برای صاحبان کار مانند سم خواهد بود که موجب مسمومیت آنها می شود. در حالی که اگر کار را برای خود کار بخواهند نه تنها از آنها در برابر حوادث روحی واسترس زا جلوگیری خواهد کرد بلکه زندگی آنها را لذت بخش و موجب پیشرفت وترقی جامعه خواهد شد.
این شاخصها برای افراد بشر و مسلمانها علامتهایی است که باید بوسیله ی آنها نسبت به نظامها و انسانها قضاوت کنند.
شاخص اول، ایمان و معنویت است.
+ خانواده اولین و مهمترین عامل پیشرفت
بنابر مکتب اسلام، انسان اعم از زن و مرد در دو دهه نخست حیات، به مثابه نهال نورسی است که مراقبت، هدایت، محبت و تربیت میخواهد، وگرنه از گزند و آفتهای پیرامونی و درونی در امان نخواهد بود. اساسیترین و مؤثرترین نهادی که این مسئولیت فوقالعاده اساسی را بر عهده دارد، نهاد خانواده است. دینداری و تعهد، نظم و انضباط، آموزشهای اولیه، اخلاق و تربیت فردی و اجتماعی و. . . در خانواده، ترویج و به فرزندان منتقل میشود.
مقایسه مرکب قلم عالم با خون شهید
نه تنها وزن و قدر اعمال عالم با عبادات عابد در میزان عدل قیامت یکسان نیست بلکه از احادیث برمی آید که این تفاوت بین علماء و شهداء نیز وجود دارد و روایات برتری عمل عالم را نسبت به فداکاری شهید با تعبیری بسیار لطیف بیان نموده است .
عالم و مجاهد هر دو خدمتگذار شرع مقدسند و هدفشان اعلاء کلمه توحید و حق و گسترش پاکی و فضیلت است با این تفاوت که عالم در جبهه درون می جنگد و با شکر و کفر مبارزه می کند و مجاهد در جبهه برون می جنگد و با مشرکین و کفار نبرد می نماید.
دیوجانس به خاطر علم و حکمتش از اسیری آزاد شد
آورده اند: دیوجانس حکیم در ضمن سرگردانیهایش به دست دزدان دریائی اسیر شد هنگامی که در بازار برده فروشان او را به معرض فروش گذاشتند او خریداران خود را با این جمله خوش آمد می گفت : بیائید ای بردگان و آقائی را بخرید.
گویند دزدان چنان تحت تاءثیر سخنان او قرار گرفتند که وی را از سکوی برده فروش به پناهگاههای خود بردند، وی مدتی به تعلیم آنان پرداخت .می گفت : برای من چه فرق می کند که به تعلیم دزدان دریا یا طفیلی های اجتماع بپردازم .
سرانجام اسیرکنندگان وی آزادیش را به خاطر خردمندی و حکمتش به وی ارزانی داشتند.(96)
استقامت و پایداری در تعلیم و تربیت
آیا تاکنون از خود پرسیده اید که هر چند همگان دوست دارند دانشمند شوند، چرا موفقیت نصیب همه نمی شود؟برای یافتن پاسخ این سؤ ال باید شرح زندگانی دانشمندان بزرگ گذشته و حال را مطالعه کنیم تا بدانیم آنان چه خصوصیاتی داشته اند و دانشمند شدن چه شرائطی دارد.
کسی می تواند دانشمند شود که عاشق و دوستدار واقعی دانائی باشد... همانطوری که زنبور عسل به هر گلی که میرسد از آن اندکی شهد می گیرد دانشمند نیز هر دم در حال تحقیق و تجربه در پدیده های عالم است او هر آنچه را که می یابد بدرستی و دقت یادداشت و ضبط می کند، راه تحقیق طولانی و ناهموار است .دانشمند این راه را با صبر و حوصله و پشتکار طی می کند، البته گاهی ممکن است خسته شود اما هیچگاه ماءیوس نمی شود، دانشمند کنجکاو است و تشنه علم .او به مطالعه علاقه بسیار دارد، با نظم بخشیدن به زندگی در وقت خود صرفه جوئی می کند.
علم بدون معرفت بی فایده است
محمد بن حسن صفار در ((بصائر الدرجات )) معنعن نقل کرده از محمد بن فلان واقفی که گفت : مرا پسرعموئی بود به نام حسن ابن عبدالله زاهد و اعبد اهل زمانش بود و سلطان به دیدنش می رفت ولی او با سلطان با سخنان خشن برخورد می کرد و سلطان را با تندی موعظه می کرد و سلطان نیز به خاطر صلاح و تقوای او تحمل می کرد و چیزی نمی گفت : تا اینکه روزی در مسجد در خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بود حضرت به او فرمود: من از کارهای تو خوشم می آید و رفتار تو مرا خوشنود می کند جز اینکه ترا معرفت نیست برو معرفت طلب کن .عرض کرد: ای پسر پیغمبر معرفت چیست ؟ فرمود برو تفقه کن دانش بیاموز و حدیث یاد بگیر.
عرض کرد از چه کسی یاد بگیرم فرمود: از مالک بن انس و از فقهای اهل مدینه ولی هر حدیثی یاد گرفتی آن را به من عرضه کن .پس او رفت و با آن علما سخن گفت سپس آمد حدیثها را برای حضرت خواند حضرت همه آنها را دور انداخت و فرمود: برو معرفت یاد بگیر پس او حضرت را رها نکرده عرض کرد فدایت شوم من در پیشگاه خدا بر تو احتجاج خواهم کرد پس مرا به معرفت هدایت کن حضرت فرمود پس از پیامبر خلافت با امیرالمؤمنین علیه السلام و پس از آن با امام حسن و امام حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و چون به خودش رسید ساکت شد.
عرض کرد: اکنون امام کیست ؟ فرمود: اگر بگویم قبول می کنی ؟عرض کرد بلی ، فرمود آن منم عرض کرد: به چه دلیل ؟ فرمود برو نزد آن درخت و بگو موسی بن جعفر به تو می گوید بیا نزد من می گوید رفتم تا گفتم دیدم زمین را شکافت تا آمد نزد حضرت ایستاد پس حضرت اشاره ای فرمود دوباره به جای خود برگشت پس آن مرد اقرار کرد به حضرت (و شیعه شد) و پس از آن سکوت اختیار کرد و دیگر کسی او را ندید که سخن بگوید و پیش از این خوابهای نیکو می دید و دیگر آن خوابها را هم ندید یک روز حضرت صادق را مانند رؤیا دید و شکایت کرد از اینکه دیگر خواب نمی بیند حضرت فرمود:
مؤمن چون ایمانش راسخ شد رؤیا از او برطرف می شود.لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آیا عصبانیت و خشم تعریفی مشخص دارد؟
آیا عصبانیت و خشم تعریفی مشخص دارد؟
عصبانیت و راههای مقابله با آن
عصبانیت
جنون ،شکل پیشرفته عصبانیت است ،هراس بی جهت مانند ترس می
عصبانیت و راه های مقابله با آن
برای آنان که می خواهند شکست را بشکنند
تو می توانی اگر بخواهی!
دوست مناسب برای فرزند شما
[عناوین آرشیوشده]