سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مقصود فرمانبرداری از خدا و شناخت امام است . [امام صادق علیه السلام می فرماید]
 
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

مازوخیسم ( خودآزاری ) Masochism
به نام خدا


خودآزاری Masochism


مازوخیسم یا انحراف خودآزاری عکس سادیسم است. در این حالت شخص مازوخیست تنها از شکنجه و عذاب وارد شدن بخود کسب لذت می‌کند و میل دارد پیوسته مورد طعن و عذاب و ناسزا و رنج قرار گیرد.


تعریف
انحراف مازوخیسم یا شهوت خودآزاری، نقطه‌ی مقابل انحراف ج*ن*س*ی سادیسم یا دیگرآزاری است. یک فرد سادیستیک ازآزار واذیت کردن دیگـــران لذت ج*ن*س*ی می‌برد، اما یک انسان مبتلا به «مازوخیسم» از عذاب و شکنجه‌‌أی که خودش متحمل می‌شود لذت ج*ن*س*ی کسب می‌کند. افرادی که به این نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمایل دارند که چه به وسیله‌ی خود و چه از طرف دیگران، آزار ببینند یا حتی شکنجه شوند. کامیابی روانی این بیماران، جز با زجر و آزار دیدن حاصل نمی‌شود.


تمامی روان‌شناسان در دوره‌های مختلف، خوی تجاوز و تعدی یا به بیان دیگر غریزه‌ی تخریب و مرگ را یکی از غرایز طبیعی افراد بشر و منشأ انحراف سادیسم دانسته‌اند. انحراف مازوخیسم یا خودآزاری نیز ریشه در همین غریزه دارد. با این تفاوت که واکنشهای بیمار مبتلا به مازوخیسم با بیمار سادیست فرق می‌کند.


هنگامی که تمایلات قهرآمیز غریزه‌ی مرگ در عوامل روانی انسان حادث شد، از دو حال خارج نیست، یا انسان به پیروی از این غریزه به تخریب و شکستن اشیا و آزار دیگران می پردازد و به این ترتیب غریزه‌ی خود را ارضا می‌کند یا اینکه محدودیتهای طبیعی و اجتماعی به او اجازه‌ی این کار را نمی‌دهند؛ برای مثال طفل به دلخواه خود نمی‌تواند آنچه را که در دسترسش قرار می‌گیرد بشکند و یا مثلاً سر گربه را از تنش جدا سازد. در این صورت غریزه‌ی تخریب و مرگ به جای اینکه متوجه دنیای بیرون انسان شود، به درونش راه می‌یابد و خود انسان را هدف قرار می‌دهد و به این ترتیب، تمایلات قهرآمیزانسان به جای دیگران روی خود او پیاده می‌شود. به بیان دیگر انحراف مازوخیسم و سادیسم هر دو از یک منبع سرچشمه می‌گیرند ولی در مازوخیسم غریزه‌ی تخریب و مرگ به جای اینکه روی دیگران عمل کند، بر خود بیمار مبتلا اثر می‌گذارد.


گروه‌های زیادی از مردم مبتلا به مازوخیسم هستند؛ مثلاً مرتاضان و یا افرادی که در پاره‌‌أی موارد به استقبال مرگ می‌روند و یا اشخاصی که در مواقع خطر و پیش‌آمدهای ناگوار و مصیبت‌بار، به جای اینکه برای رفع مشکلات خود تدابیر منطقی‌‌ای بیندیشند، خود را هلاک می کنند. بعضی از مبتلایان به مازوخیسم نیز، دراین موارد، در واقع قصد انتقامجویی و یا کشتن دیگران را دارند. این _ نوع سادیسمی ارضای غریزه _ اما به جای این کار، خود را از بین می‌برند.


انواع مازوخیسم:


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

مازوخیسم یا شهوت خودآزاری  
 انحراف مازوخیسم یا شهومازوخیسمت خودآزاری، نقطه‌ی مقابل انحراف ج*ن*س*ی سادیسم یا دیگرآزاری است. یک فرد سادیستیک ازآزار واذیت کردن دیگـــران لذت ج*ن*س*ی می‌برد، اما یک انسان مبتلا به «مازوخیسم» از عذاب و شکنجه‌‌أی که خودش متحمل می‌شود لذت ج*ن*س*ی کسب می‌کند. افرادی که به این نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمایل دارند که چه به وسیله‌ی خود و چه از طرف دیگران، آزار ببینند یا حتی شکنجه شوند. کامیابی روانی این بیماران، جز با زجر و آزار دیدن حاصل نمی‌شود.
    تمامی روان‌شناسان در دوره‌های مختلف، خوی تجاوز و تعدی یا به بیان دیگر غریزه‌ی تخریب و مرگ را یکی از غرایز طبیعی افراد بشر و منشأ انحراف سادیسم دانسته‌اند. انحراف مازوخیسم یا خودآزاری نیز ریشه در همین غریزه دارد. با این تفاوت که واکنشهای بیمار مبتلا به مازوخیسم با بیمار سادیست فرق می‌کند.
     هنگامی که تمایلات قهرآمیز غریزه‌ی مرگ در عوامل روانی انسان حادث شد، از دو حال خارج نیست، یا انسان به پیروی از این غریزه به تخریب و شکستن اشیا و آزار دیگران می پردازد و به این ترتیب غریزه‌ی خود را ارضا می‌کند یا اینکه محدودیتهای طبیعی و اجتماعی به او اجازه‌ی این کار را نمی‌دهند؛ برای مثال طفل به دلخواه خود نمی‌تواند آنچه را که در دسترسش قرار می‌گیرد بشکند و یا مثلاً سر گربه را از تنش جدا سازد. در این صورت غریزه‌ی تخریب و مرگ به جای اینکه متوجه دنیای بیرون انسان شود، به درونش راه می‌یابد و خود انسان را هدف قرار می‌دهد و به این ترتیب، تمایلات قهرآمیزانسان به جای دیگران روی خود او پیاده می‌شود. به بیان دیگر انحراف مازوخیسم و سادیسم هر دو از یک منبع سرچشمه می‌گیرند ولی در مازوخیسم غریزه‌ی تخریب و مرگ به جای اینکه روی دیگران عمل کند، بر خود بیمار مبتلا اثر می‌گذارد.
    گروه‌های زیادی از مردم مبتلا به مازوخیسم هستند؛ مثلاً مرتاضان و یا افرادی که در پاره‌‌أی موارد به استقبال مرگ می‌روند و یا اشخاصی که در مواقع خطر و پیش‌آمدهای ناگوار و مصیبت‌بار، به جای اینکه برای رفع مشکلات خود تدابیر منطقی‌‌ای بیندیشند، خود را هلاک می کنند. بعضی از مبتلایان به مازوخیسم نیز، دراین موارد، در واقع قصد انتقامجویی و یا کشتن دیگران را دارند. این _ نوع سادیسمی ارضای غریزه _ اما به جای این کار، خود را از بین می‌برند.    
    انواع مازوخیسم:


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

چطور بهترین شوهر دنیا باشیم‌؟
جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل می‌کند. جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل می‌کند. اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کرده‌اید‌، بهتر است چند دقیقه‌ای دست از سر قبض‌های پرداخت نشده آب‌، برق و گاز‌....و قسط‌های عقب مانده شهریه بچه‌ها بردارید‌ و فقط با برداشتن 10 گام ناقابل‌، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید‌:
گام 1. خانم‌ها مقدم‌اند ! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید‌.
شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواسته‌های خانم‌تان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد‌! اما حالا وقتش شده که به قول معروف‌، چشم‌هایتان را بشویید و جور دیگر ببینید‌.
گام 2. خواباندن بچه‌ها هم لذتی دارد‌، امتحان کن د هفته‌ای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچه‌ها را شما به عهده بگیرید‌، تا حداقل خانم‌تان یک ساعت سرو صدای بچه‌ها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب‌، انجام کارهای شخصی عقب‌افتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد‌. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود‌.
گام 3. عذرخواهی هم کلمه مفیدی است ! در این یک مورد با شما همدردی می‌کنیم‌، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر می‌آید‌، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سخت‌ترین کار روی زمین خواهد بود‌. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد‌، چر ؟ از این جهت که هر چقدر در بگو‌مگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید‌، زودتر از پا می‌افتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سخت‌تر و خسته‌کننده‌تر می‌شود . اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید‌، رفتار آرام و متانت‌آمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنش‌های رفتاری است‌، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید‌، می‌توانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود‌.
گام 4. از همسرتان برای اینکه شما را تحمل می‌کند تشکر کن د شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید‌، چه رسد به عمل کردن به آن‌. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کرده‌اید‌، مورد به مورد را شرح داده و به‌خاطر آنها عذرخواهی کنید‌ نه‌! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آن‌چنان زمان و مکان را گم کند که ساعت‌ها همسرش را چشم انتظار نگه دارد‌. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار ساده‌ای نیست و به‌خاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید‌، کفایت می‌کند .
گام 5. کمی ‌و فقط کمی ‌از ریخت و پاش‌های خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمی‌آید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب‌، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید‌. از ما به شما نصیحت‌، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جدایی‌ها بوده‌!
گام 6. برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شام‌های خاطره انگیزی می‌افتید که در یک رستوران دنج خورده‌اید‌؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای این‌چنینی باز هم زمانی را معین کنید‌؟! می‌توانید بچه‌ها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید.‌
گام 7. آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید‌. این برای خانم‌ها نکته مهمی‌ است‌.
گام 8. شما هم به تمدد اعصاب نیاز دار د گاهی وقت‌ها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی‌ از محیط خانواده و مسئولیت‌های خود فاصله بگیرید‌. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزش‌های مورد علاقه‌تان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفته‌تان شده ‌و وقتی به خانه بر‌می‌گردید‌، به مردی ایده‌آل برای زندگی تبدیل شده باشید‌.
گام 9. مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیر د هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید‌. اگر شما به هر دلیلی نمی‌توانید دعوت پدر و مادر‌تان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید‌، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید‌. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید‌ .
گام 10. فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوه‌کن بودید یادتان می‌آید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی می‌کردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید‌؟! اما احتمالاً دیگر مدت‌هاست که خبری از آن فرهاد کوه‌کن نیست و او هم در میان روزمره‌گی هر روزه‌تان گم شده . اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که می‌توانید برای گرم کردن آتش زندگی‌تان انجام دهید‌، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.
منبع:http://daneshpajooh.ir


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

نیازهای مردان
توجه به انتظارات ، خواسته ها و نیازهای یکدیگر


حفظ رابطه ای که شکل می گیرد نیازمند تلاشی مداوم و مستمر از سوی هر دو طرف می باشد. یکی از اصلی ترین پایه های نگهدارنده رابطه ، توجه به نیازها ، انتظارات و خواسته های طرف مقابل است. اطلاع از نیازهای طرف مقابل ، در هر رابطه ، خصوصاً در زندگی زناشویی به ما امکان می دهد بتوانیم از بسیاری سوءتفاهم ها و مشاجرات ناخواسته در زندگی روزمره خود بکاهیم. به عنوان مثال نیازهای مردان را در محیط خانواده می توان به دو بخش اساسی تقسیم کرد:

1 - نیازهای عاطفی


شاید بتوان ازدواج را به سپرده گذاری در یک بانک تشبیه کرد. یکی از مقاصد هر یک از ما برای افتتاح حساب و یا افزایش موجودی ، حق برداشت از آن است . بسیار طبیعی می نماید که در روابط عاطفی نیز داد و ستدی وجود داشته و دریافت و پرداختی در کار باشد. هر یک از ما همانقدر که در روابط عاطفی خود با اطرافیان ، خصوصاً در محیط منزل و در ارتباط با همسر محبت پرداخت می کنیم، انتظار دریافت هم داریم. پس الزامی است که به منظور ایجاد توازن عاطفی در زندگی مشترک و جلوگیری از احساس زیان در یک طرف ، از نیازهای اصلی یکدیگر مطلع باشیم.
اما نیازهای عاطفی مردان چه هستند؟
مقبولیت : از مهمترین نیازهای عاطفی مردان مقبول بودن و مورد پذیرش قرار گرفتن است. تمام مردان نیازمند آن هستند تا به آنها اثبات شود که در محیط خانواده ، خواستنی هستند نه به خاطر شغل ، درآمد و یا مقام و موقعیت اجتماعی ، که تماماً صوری و موقتی هستند بلکه فقط به خاطر وجود خودشان .
اعتماد :
از دیگر نیازهای اساسی مردان ، مورد اعتماد بودن است. اگر مردی در محیط خانواده با این احساس ناخوشایند روبرو شود که همسر نسبت به او اعتماد و اطمینان لازم و کافی را ( در هر زمینه ) ندارد، احساس بی کفایتی ، عدم اعتماد به نفس و ناخشنودی بر وجود او مستولی شده ، احساس می کند حامی خوبی برای خانواده اش نیست. حتی تصور این که زن ، شوهرش را بی لیاقت و بی کفایت بداند و در موقعیت های دشوار و یا حتی معمول زندگی ، آن طور که باید او را تکیه گاه قرار ندهد برای مرد به منزله مرگ عاطفی است. اگر برداشت زن از مرد با توانایی ها ، امکانات و استعدادهای او بی تعصب و واقع بینانه باشد و توقعات و انتظارات خود را بر مبنای واقعیت تنظیم کند، احساس عدم امنیت و اطمینان و یا بی لیاقتی را به شوهر و محیط خانواده خود منتقل نمی کند. چطور ممکن است فرزندان ، پدر را مظهر قدرت و تکیه گاه خود بپندارند در حالی که مادر با حرکات خواسته یا ناخواسته خود ، اقتدار و کفایت را از شوهر خود سلب می کند؟ چه خوب است به جای تنزل جایگاه مرد در خانواده به منزلت اصلی و واقعی او بیندیشیم و آن را به شریک زندگی خود هدیه کنیم تا با احساس امنیت بیشتر، بر تلاش خود برای درک خانواده و ارتقاء کیفیت و کمیت ارتباطات و بهبود وضعیت رفتاری و اخلاقی خود بیفزایند. فرزندان نیز با اطمینان به قدرت فکری و توانایی های پدر ، خود را در جامعه تنها و بی یاور و بدون پشتیبان تصور نمی کنند. احساس بی پشتوانگی فرزندان سبب می شود تا دیدگاهی منفی از دنیا ، افراد و موقعیت ها در ذهن آنان شکل بگیرد. برای فرزند مهم است پدرش را مظهر قدرت و قهرمان تصور کند. علاوه بر این هر مردی در اعماق وجود خود می خواهد در نظر خانواده اش قهرمانی ارزشمند باشد. پهلوانی که در هر شرایطی مورد اطمینان خانواده قرار داشته ، به عنوان الگویی از دانش و چاره اندیشی ، حلاّل مشکلات خانواده و اطرافیان است.تشویق : تشویق نیز یکی دیگر از نیازهای مردان است. هر مردی برای امیدوار بودن به زندگی ، به تشویق همسر خود نیازمند است. تشویق و قدرشناسی از زحمات و تلاشهای مرد، احساس ارزشمندی و رضایت را به او هدیه می کند. تحسینِ ویژگیهای منحصر به فرد ، استعدادها، خلق و خو ، توانایی و مقاومت مرد ، احساس امنیت را به او هدیه می کند. همه ما قبول داریم رفتاری که مورد تشویق قرار گیرد تکرار خواهد شد. پس بیایید به جای آن که عیوب طرف مقابل را به رخ او بکشیم و یا نقصان و ناتوانایی های او را به طور مداوم به خودش ( و یا در جمع ) یادآور شویم، اعمال نیکو، نقاط قوت و توانایی هایش را این بار نه فقط در خلوت ، که در جمع نیز متذکر شویم تا رفتار نامناسب به شیوه ای ضمنی و غیر مستقیم کاهش یابد.

2 - نیازهای اخلاقی :


علاوه بر نیازهای ذکر شده، مردان نیازهای دیگری نیز دارند که بد نیست از آنها به عنوان نیازهای اخلاقی یاد کنیم. خلق خوش و نیکوی خانم منزل یکی از پایه های نگهدارنده و حتی شاید بتوان ادعا کرد اصلی ترین ستون زندگی مشترک محسوب می شود. زنانی که ناخواسته در محیط منزل و در مقابل شوهرانشان پرخاشگری می کنند خوب است متوجه این نکته باشند که اگر گلایه ای از شوهران خود دارند ، با لحنی آرام و با کلماتی مناسب و بدون توهین به شخصیت شوهر ، آن را مطرح کنند. از طرفی مردان نیز از این زاویه به قضیه بنگرند که پرخاشگری در زن ، نتیجه احساس عدم امنیت عاطفی و روانی در اوست. چه خوب می شد اگر هر دو طرف به جای آنکه مثل کوه ، تنها صوت را انعکاس داده و فریاد بکشند ، علت رفتار پرخاشگرانه را جویا شوند .
اما اگر از همدیگر شکایت یا انتقادی داشتیم چطور یا چگونه بیان کنیم؟
قبل از هرچیز از قضاوت عجولانه بپرهیزید. قبل از اقدام به هر عمل یا هر گونه صحبت خوب است بدانیم واقعاً چه پیش آمده است . با دیدگاهی منطقی و واقع بینانه ، ابعاد گوناگون قضیه را بررسی کرده ، از سوء تفاهم پیشگیری کنیم. دیدن از دریچه چشم دیگری به معنای درک عواطف ، احساسات ، اندیشه ها و افکار اوست. بدان گونه که پیشینه ی فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی او ، طی سالیان متمادی به او آموخته است.
اگر واقعاً بتوانیم در قضاوت ها ، نه تنها خود ، بلکه دیگران را نیز در نظر بگیریم زندگی بسیار زیباتر از آن چیزی می شود که انتظار داریم.
نکته ی بعدی رعایت احترام خود و طرف مقابل در تمام شئون زندگی حتی طرح شکایت هاست. اگر از عملکرد و نوع کارکرد همدیگر انتقاد کنیم بسیار بهتر از آن است که با به کارگیری الفاظ تند و توهین آمیز، شخصیت یکدیگر را آماج حمله قرار داده، احساس تنفر نسبت به خودمان را در ذهن طرف مقابل شکل داده، شدت بخشیم. گاه دیده می شود برخی افراد برای اثبات نظر خود و یا فرو نشاندن خشم ناشی از پیشامدی ( که البته طرف مقابل را مسبب آن وضعیت می دانند) در انتقادها و یا سخنان خود از واژه هایی استفاده می کنند که مطمئن هستند طرف مقابل را می آزارد و یا حداقل خشم او را برمی انگیزد. بیایید فکر کنیم. با این عمل چه چیزی به اثبات می رسد. کدام وضعیت بهبود می یابد؟ چه نتیجه ای از چنین رفتاری عایدمان می شود؟ آیا غیر از این است که یک آدم خشمگین و عصبی تبدیل به دو نفر می شود؟
اگر تصور می کنیم مردی به لحاظ مادی امکاناتی را که انتظار داشته ایم فراهم نکرده و یا آن گونه که باید در جهت رفاه معنوی خانواده نکوشیده است، حق داریم او را با دیگران ،خصوصاً افراد معینی که حساسیت او را برمی انگیزد، مقایسه کنیم ؟ آیا چنین مقایسه ای تحقیر آشکار او نیست؟ آیا انتظار داریم همه به شیوه ای یکسان عمل کنند؟ آیا می پسندیم خودمان نیز مورد قیاس قرار گیریم؟ نتیجه مقایسه ، احساس حقارت ، کمبود، عدم اعتماد به نفس و خشم است و چگونه می توان در تمام طول زندگی با کسی زیر یک سقف زندگی کرد که هر لحظه برای شما یادآور احساسات منفی و خاطرات تلخ و نامطلوب است؟
بیایید مشکلات را به هم ربط ندهیم. اگر مشکلی پیش آمده ، در همان زمان و مکان خودش ، به رفع آن مبادرت ورزیده و یک مورد را به تمام وقایع زندگی مرتبط نکنیم.
در غیر این صورت یک مشکل کوچک آنقدر دامنه دار می شود که کنترل عواقب ناشی از آن کاری دشوار خواهد بود. قرار نیست یک سوء تفاهم کوچک یا اشتباه ناچیزی که از یکی از طرفین یا بستگان او سر زده در هر موقعیت یا هر مشاجره یا اختلاف نظر ( برای گرفتن امتیاز بیشتر از طرف مقابل ) تکرار شود! در چنین موقعیتی نه تنها برای مشکلِ زمان حال چاره ای اندیشیده نشده و نتیجه ای از بحث موجود حاصل نمی شود بلکه زخمهای کهنه سر باز می کنند و فرصت التیام دست نمی دهد. علاوه بر این که موردی نیز برای ادامه مشاجره و شدت یافتن آن پیدا می شود. این مسیر طولانی مطمئناً هدف اصلی ما را در نتیجه گیری تأمین نمی کند.با تغییر در صحبت کردن و یا حتی تغییر عبارات ساده به روابطی بسیار مطلوب تر، صمیمانه تر و خوشایندتر دست می یابیم. گاهی اوقات تغییر الگوی رفتاری در زندگی الزامی به نظر می رسد. استفاده از عبارات و کلمات و نوع بیان ، یا تغییر در سبک گفتاری به ما امکان می دهد از موقعیت های استرس زا دوری گزیده ، شرایط را به شکلی مطلوب به سمت آرامش و رفاه خانواده سوق دهیم. زبان خوش چیزی نیست جز رعایت احترام طرف مقابل و به کارگیری الفاظ و عباراتی که کمترین میزان تنش را مابین طرفین ایجاد کرده و بهترین نتیجه را به بار می آورد. و تمام اینها مبیّن یک شیوه ارتباطی است: "ارتباط بدون سرزنش " .
منبع: Persianv.com


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟
خوب این تقصیر مغزمردانه است. دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بین‌المللی مطالعات سلامت می‌گوید: « سیم‌کشی مغز مردان متفاوت است.» او توضیح می‌دهد که ارتباط بین نیم‌کره چپ مغز، جایگاه منطق، و نیم‌کره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قوی‌تر است: «ارتباط بین دو نیم‌کره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین می‌توانند به راحتی بین دو نیم‌کره حرکت کنند. اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث می‌شود دسترسی به احساسات برای ما مردها چندان آسان نباشد.»
این می‌تواند توضیحی برای نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگ‌های مختلف باشد: در این بررسی‌ها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیام‌های غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
هم‌چنین واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیف‌تر است و زودتر هم آنها را فراموش می کنند. در آزمایشی که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکس‌هایی از صحنه‌های تکان‌دهنده یا ناراحت‌کننده باعث تحریک بخش گسترده‌تری در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقایسه با مردان جزییات بیشتری از این تصاویر را به خاطر داشتند.
به همین صورت محققان گمان می‌کنند که یک زن ممکن است به خاطر بگو مگو یا بی‌اعتتنایی کوچکی که شوهرش مدت‌هاست فراموش کرده هم‌چنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار می‌کنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان می‌دهند تا چهره انسان‌ها. هم پدرها و هم مادرها با پسران‌شان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت می‌کنند (به جز خشم)، و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از واژه‌های مربوط به احساسات می‌شود.
در زمین بازی- اگر نه در خانه- پسرها یاد می‌گیرند که جلوی اشک‌شان را بگیرند و ترسی از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زمانی به اندازه دختران نشان دهنده احساس‌شان بود، با رسیدن به سنین دبستان جدی تر می‌شود.
در سنین بزرگ‌سالی مردان از کلمات کمتری استفاده می‌کنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود می‌دانند، برعکس خانم‌ها که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت می‌شوند. مردان حتی هنگام صحبت با دوستان‌شان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید ، ورزش، ماشین یا کامپیوتر هستند.

چرا مردان منفجر می‌شوند؟


اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی می‌شوند ، اما خشم هم‌چنان یک ویژگی مردانه به حساب می‌آید. دکتر کنث دیلیو کریستین، روان‌شناس و نویسنده می‌گوید: «خشم به این علت به وجود می‌آید که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید می‌شود با این وجود این کاری است که مردان انجام می‌دهند، چون می‌ترسند که اگر کمی به احساسات‌شان بها بدهند دیگر کنترل آن از دست‌شان خارج می‌شود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهید اگر یاد نگرفته باشید که چه‌طور با احساسات‌تان کنار بیایید، تبدیل به سایه‌ای می‌شوید که فقط بخش کوچکی از شخصیت‌تان را نشان می‌دهد و طولی نمی‌کشد که این بنای سستی که از خود ساخته‌اید فرو می‌ریزد.»
در مقاله ی بعد حتما با ما باشید تا راهکارهایی ارائه دهیم که یک مرد در کنار مردانگی اش ،احساساتش را هم بروز دهد.
و همین طور یک زن بتواند به همسرش برای ابراز احساسات آسان تر کمک کند.

برای آنکه احساسات بیشتر در زندگی آقایان وارد شود ، رعایت این نکات توصیه می گردد:


آقایان اینها را امتحان کنید!
«مردانی که بیش از همه احساسات‌شان را پنهان می‌کنند احتمالا حساس‌ترین مردها هستند!»
با این حال شما آقایان می‌توانید بدون گریه و زاری راه انداختن، احساسات‌تان را ابراز کنید.
خوب، چرا شروع نمی‌کنید:
یک خروجی خلاقانه برای خودتان ایجاد کنید.
سرگرمی‌هایی مثل نقاشی یا هر هنر مورد علاقه تان ، می‌تواند ابزار خوبی برای غلبه احساسات یک مرد باشد. یادتان باشد که بسیاری از آثار برجسته هنری و ادبی جهان توسط جنسی خلق شده‌اند که گفته می‌شود احساس ندارد!
استرس و خشم خود را از طریق ورزش تخلیه کنید.
وستوور می‌گوید: « وقتی به جایی می‌رسید که فقط می‌خواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقه‌ای برای آرام کردن شما کافی است.»
می توانید مواقعی که دچار احساسات شدید می‌شوید ، جایی پیدا کنید و روی زمین شروع به شنا زدن کنید.
سعی کنید « یک کمی » از احساسات‌تان را بروز دهید.

کلمن پیشنهاد می‌کند: این روش را با احساساتی آغازکنید که می‌توانید کنترل‌شان کنید ، یک گوش شنوا پیدا کنید و از عبارت « یک کمی» استفاده کنید گفتن اینکه «یک کمی» ناراحتید یا «یک کمی» می‌ترسید ، بی‌خطرتر از این به نظر می‌رسد که بخواهید آسیب‌پذیری خود را کاملا بیان کنید.
وقتی به جایی می‌رسید که فقط می‌خواهید سرتان را به دیوار بکویید ، یک وقفه 10دقیقه‌ای برای آرام کردن شما کافی است.
به سمت ناراحتی‌های‌تان بروید.
به‌جای اینکه از احساساتی که نمی‌دانید چه‌طور با آنها کنار بیایید اجتناب کنید ، بیشتر به آنها بپردازید. شما به زمان و تلاش نیاز دارید تا یاد بگیرید چگونه احساسات‌تان را کنترل کنید ، چرا که باید مغزتان دوباره آموزش ببیند. اما نگران نباشید، به مرور زمان این کار برای‌تان آسان‌تر می‌شود.

خانم‌ها ، حواس‌تان باشد!


در اینجا روش‌هایی وجود دارد که شما خانم‌ها می‌توانید از آنها استفاده کنید تا همسرتان بتواند با احساساتش راحت‌تر برخورد کند.
برای صحبت کردن در کنار همسرتان باشید تا او احساس کند در کنار اوهستید نه در مقابلش.
هنگام صحبت با او در کنارش باشید نه روبه‌رویش.
روان‌شناسان معتقدند وقتی رودر روی یک مرد قرار می‌گیرید باعث می‌شوید او احساس رقابت یا مقابله کند ،به جای اینکه از آن سوی میز به او خیره شوید ، در یک سمت در کنار شوهرتان بنشینید.
با هم به یک فعالیت فیزیکی بپردازید.
وقتی با شوهرتان پیاده‌روی می‌کنید ، سد دفاعی او شکسته می‌شود. بگذارید موضوع صحبت خود به خود پیش بیاید هرگز یک مرد را مجبور نکنید در مورد چیزی حرف بزند.
هرگز یک مرد را برای حرف زدن راجع به یک روز بد تحت فشار قرار ندهید.
اگر مرد شما روزی طاقت‌فرسا را پشت سر گذاشته، شاید بخواهد از رنج و ناراحتی آن رها باشد. چه فایده‌ای دارد که تمام شب را در احساس بدبختی بگذرانید وقتی این کار گره‌ای از کارتان را باز نمی‌کند؟
نشان دهید ، فقط حرف نزنید.
صحبت کردن شاید برای یک زن محبوب‌ترین شکل عشق ورزیدن باشد ، اما مردان رابطه زناشویی را نوعی وسیله برقراری ارتباط می‌دانند. مردان بخش عظیمی از احساسات خود را به صورت فیزیکی ابراز می‌کنند. به جای اینکه مرد را مجبور کنید احساسش را در قالب کلمات ترجمه کند ، به زبان خودش صحبت کنید.
بگذارید مردتان بداند که به چه نوع حمایت عاطفی نیاز دارید.
مردان نیز مانند زنان می‌توانند از لحاظ عاطفی نسبت به همسرشان حساس و حمایت‌گر باشند ، اما اغلب وقت آنها کفایت نمی‌کند. مردان به این مسایل بی‌توجه نیستند ، اما شما خانم‌ها باید به آنها فرصت دهید تا بدانند چه می‌خواهید و در چه زمانی به آن نیاز دارید.
از همسرتان نظرخواهی کنید.
در یک روز آرام از شوهرتان بپرسید: آیا من تا به حال کاری کرده‌ام که فکر کنی دیگر مثل روزهای اول به تو احترام نمی‌گذارم و تحسینت نمی‌کنم؟ به او بگویید که چقدر از داشتن او خوشحالید و اینکه متاسف هستید که در اغلب موارد نمی‌گذارید او این را بداند. اینجاست که همسرتان دهانش باز می‌ماند!!


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

آزارخواهی )مازوخیسم(   mazochism
 تعریف:
لذت ج*ن*س*ی، باسوءرفتار ج*ن*س*ی یا روانی قرارگرفتن،  یا تحقیرشدن)آزادخواهی اخلاقی sexua l masochism)  حاصل می‌شود.
مثل مردی که از همسرش میخواهد در حین رابطه ج*ن*س*ی او را کتک بزند تا به نقطه اوج لذت ج*ن*س*ی برسد
کانون اصلی این نابهنجاری ج*ن*س*ی ، عمل تحقیر شدن ، کتک خوردن ، به بند کشیده شدن یا رنج بردن به گونه ای دیگر است . برخی افراد از خیال پردازی های آزارخواهانه ی خود که ممکن است فقط در جریان آمیزش ج*ن*س*ی یا استمناء و نه در سایر زمینه ها به آن ها متوسل شوند ، در رنج هستند .
در این قبیل موارد ، خیال پردازی های آزار خواهانه معمولا شامل مورد تجاوز قرار گرفتن در حالتی است که فرد به وسیله دیگران طوری بسته یا به بند کشیده می شود که فرار ممکن نیست !


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

سادیسم یا دیگر آزاری


سادیسم عبارت است از وارد کردن رنج و آزار ج*ن*س*ی یا روانی به شخصی دیگر به منظور حصول تحریک ج*ن*س*ی .دیگر آزاری با احساس لذت ج*ن*س*ی از راه ایجاد درد در دیگران و تماشای صحنه ی ایجاد درد در دیگران همراه است . اهانت ، کتک زدن ، زخمی کردن و حتی کشتن از جمله اعمالی است که د فرد سادیسم لذت ج*ن*س*ی ایجاد می کند .


اولین کسی که دو اصطلاح سادیسم و مازوخیسم را مطرح کرد ، کرافت ابینگ رفتار شناس ج*ن*س*ی آلمانی ، در قرن 19 بود . کتاب psychopathia sexualis  نوشته ی او اولین کتاب پزشکی در زمینه تمایلات ج*ن*س*ی محسوب می شود .


سادیسم از نام شخصی به نام مارکی دو ساد گرفته شده است .


مارکی دوساد که یکی از اعیان فرانسه بوده است در سال 1774 با دختری از ثروتمندان فرانسه ازدواج می کند . او در سال اول ازدواجش به سبب آشوبی که در فاحشه خانه ایجاد کرد ، دستگیر و در همین سال از همسرش جدا شد . دوساد دوباره ازدواج کرد و به زودی به عنوان یک آدم عیاش و شهوت طلب شهرت یافت . او بارها به خاطر خشونت و شکنجه و زندانی کردن و حتی کشتن زنان زیادی در خانه اش دستگیر و زندانی شد ولی هر بار به خاطر موقعیت اجتماعی اش آزاد شد . اما مارکی به خاطر تکرار اعمال سادیسمی خود و قتل وحشتناک زنی که جسد تکه پاره اش را از خانه اش پیدا کردند دستگیر شد و به زندان باستیل و از آنجا به تیمارستان شارنتون اعزام شد . او بعدها کیفیت ارتکاب این جنایت را در کتابش که زن و خواهر زنش قهرمانان داستان هایش بودند تشریح کرد . او در سال 1814 در سن 74 سالگی در یکی از بیمارستانهای روانی فرانسه بدرود حیات گفت .


سه نوع سادیسم وجود دارد که هر سه نوع آن می تواند در یک شخص وجود داشته باشد :


سادیسم ذهنی : حالتی است که شخص سادیک بجای اینکه به دیگران آزار و اذیت وارد کند ، صحنه های اعمال سادیسمی را در ذهن و تصور خود مجسم می کند و از آنها کسب لذت می کند .


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

سادیسم و مازوخیسم


--------------------------------------------------------------------------------


سادیسم(sadism):حتماً تا به حال با افرادی برخورد کرده اید که نوعی حس مردم آزاری در وجودشان موج می زند ، با حرفهایشان بر قلب ها زخم می زنند ، با نگاه هایشان ، با لبخندهایشان ، با رفتارشان و ...
این بیماری مرموز که اتفاقاً بسیار هم شایع است «سادیسم» نام دارد که همان میل به دیگرآزاری است.شخص مبتلا به سادیسم که او را « سادیست» می‌گویند، انسانی است که اصولاً میل به‌ آزار و شکنجه دادن دیگران و همچنین ایجاد انهدام و نیستی در او یک میل طبیعی است .
گونه های سادیسم:
1.سادیسم ذهنی: حالتی است که شخص سادیست، بجای اینکه به دیگران آزار و اذیت وارد کند صحنه‌های اعمال سادیستیک را در ذهن خود، مجسم می‌کند و از آنها لذت می‌برد.
2.سادیسم سمبولیک: یک حالت غیر عادی روانی است که مبتلایان آن کوشش می‌کنند با تحمیل حالات مخرب روانی (تمایل به توهین و تحقیر کردن و پایمال کردن شخصیت افراد)نسبت به آنها، برای خود یک حالت ارضاء و تشفی روانی ایجاد کنند.
3.سادیسم بدنی: افراد مبتلا به سادیسم بدنی(واقعی)کسب لذت و شعف را در تحمیل آزار و اذیت بدنی و ایجاد دردهای جسمی برای دیگران می‌بینند و این اعمال را بعضی اوقات حتی تا مرحلة قتل و کشتار مرتکب می‌شوند.


مازوخیسم (Masochism): یا «شهوت آزار دوستی»، نقطه مقابل«سادیسم» است، یک فرد سادیست از ایذاء و اذیت دیگران لذت می‌برد، ‌اما یک انسان مبتلا به «مازوخیسم» از عذاب و شکنجه وارد شدن به خودش لذت کسب می‌کند.
گونه های مازوخیسم:


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

توصیه ها و راه های درمان:


- مراقب مراجعه به پزشکان باشید.اصولا در هر برخورد پزشک و مراجع بخصوص در زمینه های روان پزشکی دو جریان حسی عاطفی میتواند از سوی مراجع نسبت به پزشک و یا برعکس از سوی پزشک به مراجع شکل بگیرد. در ادبیات پزشکی به اولی  Transference و به دومی  Counter-Transference گفته میشود. درصورت مراجعه به یک پزشک شاید بارها متوجه شده باشید که نسبت به او احساس عشق، محبت، خشم،نفرت و مانند آن داشته اید. همچنین پزشک نیز میتواند از مراجع خوشش بیاید یا از او بدش بیاید و یا دلش بحال او بسوزد و یا حتی دچار تحریک ج ن س ی شود. آنچه که یک پزشک بعنوان یک فرد حرفه ای آموخته است این است که باید مانع از ادامه و توسعه اینگونه احساسات عاطفی نسبت به بیمارش شود چرا که اینکار میتواند بشدت در فرآیند درمان و کمک رسانی به بیمار مداخله کرده و منجر به عوارض روحی و جسمی غیرقابل جبرانی در وی شود. این موضوع در مورد حرفه های دیگر هم تقریبا به همین شکل صدق میکند. مثلا از یک معلم انتظار میرود که مانع از شکل گیری یک رابطه عاطفی شدید نزدیک و غیرحرفه ای با شاگرد خود (بخصوص از جنس مخالف) شود.


- به شدت مراقب تجویز های دارویی باشید.تمایلات و تصورات مازوخیستی در اغلب افراد مبتلا، بسیار دیرپا و مربوط به دوران کودکی (حتی سنین ?-? سالگی) آنهاست و بنظر می رسد مشابه تمام این تمایلات دیرپا رفتار درمانی امروزی بندرت در تخفیف یا از بین رفتن آنها موفق بوده است.از نظر دارویی از آنجا که اغلب این افراد تمایل چندانی برای پیگیری «درمان» خود ندارند، بررسی گسترده و مهم چندانی در این زمینه وجود ندارد هرچند به صورت محدود گزارش کرده اند که ممکن است داروهای افزاینده سطح سروتونین مغزی SSRI  مانند پاروکسیتین و یا فلوکسیتین، در کاهش این تصورات دخالت داشته باشند. حتی اگر نظر برخی از محققین در شباهت این تصورات مازوخیستی با افکار وسواسی Obsession  را بپذیریم، به لحاظ نظری ممکن است از داروهای مرحله دوم وسواس ذهنی چون Clozapine  وRisperidone هم بتوان در درمان پاره ای از این موارد استفاده کرد که خوب برای تأیید این فرضیات به بررسی های مناسب بعدی نیاز است.


در نهایت متاسفانه یا خوشبختانه عنوان کنم که مازوخیسم دارای درمان نیست و باید با یک فرد مازوخیست مدارا کرد و با عشق او را درک کرد.عناوینی تحت عنوان درمان مازوخیسم بوسیله هیپنوتیزم،درمان دارویی گیاهی یا شیمیایی جز داشتن عوارش بیشتر در بلند مدت موضوعی را همراه ندارد.به دشت عنوان میکنم مراقب پزشکان معالج در این زمینه باشید؛متاسفانه با مراجعه به پرونده های قضایی نظام پزشکی کشور ایران به وضوح می توان مشاهده کرد که حرمت شکنی،اخاذی و تجاوز به زنانی که دارای مازوخیسم هستند به وفور یافت می شود و آمار شایان توجهی دارد.


از نمونه های دیگر اختلالات و انحرافات ج ن س ی:


عورت‌نمائی ، یادگارخواهی ، مالش ، بچه ‌بازی ، آزارخواهی ( مازوخیسم ) ، آزارگری ( سادیسم ) ، یادگارخواهی همراه مبدل‌پوشی ، چشم‌چرانی ، پارافیلیاهای دفعی ، حیوان‌خواهی ، فتیشیسم ، اکزهیبیسیونیسم ، پدوفیلی ، فروتویریسم ، ترانسکسوال ،هوموسکشوال و…


مصادیق مازوخیسم های نوین ایرانی:


ادامه مطلب...


پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:42 عصر

اختلال مازوخیسم


رابطه ج ن س ی خشن که Sexual fetishism نام دارد (دیدید این ایسم ها همه جا هستند) بر گرفته از یک انحراف رفتاری است که تحت عنوان مازوخیسم ج ن س ی از آن یاد می شود.انحراف خودآزاری یامازوخیسم (Sexual masochism) ارضای امیال ج ن س ی و لذت بردن از تحمل درد و رنج یا فکر کردن درباره آن است . این انحراف عکس دگرآزاری یا سادیسم است. در این حالت شخص مازوخیست تنها از شکنجه و عذاب وارد شدن بخود کسب لذت می‌کند و میل دارد پیوسته مورد طعن و عذاب و ناسزا و رنج قرار گیرد.
خودآزاری یا آزارخواهی ج ن س ی ، نام خود را از فعالیتهای لئوپولد فون ساخر مازوخ رمان‌نویس اتریشی قرن نوزدهم گرفته است که شخصیتهای داستان‌هایش از اینکه زنان با آنان بدرفتاری کنند و بر آنها تسلط یابند لذت ج ن س ی می‌بردند. مبتلایان به آزارخواهی ج ن س ی، اشتغال ذهنی تکراری با امیال ج ن س ی و تخیلات مربوط به تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن، و هر نوع رنجی در این زمینه دارند.فروید معتقد بود، آزارخواهی ناشی از برگشت تخیلات تخریبی به طرف خود است. در برخی موارد فرد فقط وقتی می‌تواند احساس ج ن س ی را تجربه کند که در پی آن تنبیهی در کار باشد.افراد دچار آزارخواهی ج ن س ی، ممکن است در دوران کودکی تجاربی داشته‌اند که آنها را متقاعد کرده که درد کشیدن، پیش‌شرط لذت ج ن س ی است.حدود ??? مبتلایان به آزارخواهی ج ن س ی، تخیلات آزارگرایانه نیز دارند. آزارخواهی اخلاقی عبارتست از احساس نیاز به رنج کشیدن که همراه تخیلات ج ن س ی نیست.باید خاطر نشان شد که فتیش ج ن س ی یکی از زیر مجموعه های مازوخیسم ج ن س ی به حساب می آید.فتیش ج ن س ی ( Fetish ) نوعی اختلال روحی است که بصورت ابراز تمایل و جاذبه ج ن س ی غیر طبیعی و غیر معمول نسبت به اشیا مادی (همچون لاستیک ،چرم ،پارچه و..) یا عوامل دیگر (همچون اندامی از بدن) بروز می‌کند و زندگی فرد را دچار اختلال می‌کند.
گونه های مازوخیسم:
مازوخیسم روانی: مبتلایان به این نوع مازوخیسم، بجز دشنام و خفت و خواری چیزی نمی‌طلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا، آنها را به اوج لذت می‌رساند.
مازوخیسم احساساتی: مبتلایان به این نوع مازوخیسم می‌کوشند با تجسم صحنه‌های مختلف مازوخیستی بوسیلة فکر و خیال، تمایلات غیر عادی خویش را ارضاء کنند.
مازوخیسم جسمی: حالتی است که انسان را وادار می‌کند از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خویش را با اشتیاق در معرض زجر، درد و عذاب قرار دهد.


ادامه مطلب...


<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ